عبدالله نام فرزند محمد ابن کالیش اذاب است.او با همه، هر جور شوخی ای می کند.ناخدا هادوک هم دل خوشی از این پسر بچه ندارد.
در کتاب سرزمین طلای سیاه، عبدالله توسط دکتر مولر ربوده میشود؛ اما سرانجام توسط تن تن و دوستانش نجات میابد.جالب این است که عبدالله در دورانی که دزدیده شده بود، تمامی عوامل دکتر مولر را با پودر عطسه آور تا مدت زیادی مبتلا به عطسه کردن کرد.
ژنرال آلکازار یکی از شخصیتهای تخیلی پدیدآمده توسط هرژه و از ژنرالهای آمریکای لاتین در مجموعه داستانهای ماجراهای تنتن و میلو است که همیشه درگیر مبارزات قدرت و کودتاهای متعدد در سن تئودوروس، کشور خود، میباشد. رقیب اصلی او در این زمینه ژنرال تاپیوکا است که قدرت دائما بین این دو دست به دست میشود. ژنرال آلکازار برای اولین بار در داستان گوش شکسته وارد سری ماجراهای تنتن و میلو شد.
بیانکا کاستافیوره خواننده مهربان، مغرور، پرافاده و بی خیال ایتالیایی سری ماجراهای تنتن و میلو است. وی که عاشق جواهرات و محبوبیت است ، شخصیتی مهربان دارد و اپرا فاوست را یک معجزه و عامل موفقیت خود میداند. ناخدا هادوک از کاستافیوره متنفر است و او را عفریته خطاب می کند ، اما همیشه مفابل وی احترام را حفظ می کند اما پروفسور تورنسل عاشق اوست و در داستان جواهرات کاستافیوره گل رز سفیدی را که پرورش داده بود به افتخار کاستافیوره "بیانکا" (در زبان ایتالیایی به معنی سفید) می نامد. او برای نخستین بار در داستان عصای اسرارآمیز توسط هرژه آفریده شد. داستان جواهرات کاستافیوره در مورد این شخصیت می باشد. وی ۳۸ سال دارد و هدفش در زندگی تنها شهرت و محبوبیت است و خود را خیلی بزرگ می داند و دیگران (به خصوص ناخدا هادوک) را تحقیر می کند. وی همیشه نام ناخدا هادوک را اشتباه می گوید. (به جز در یک مورد ص ۲۵ داستان جواهرات کاستافیوره) -- شایعه ازدواج او با ناخدا هادوک در داستان جواهرات کاستافیوره و در مجله فرانسوی پاریس فلش منتشر شد که این خبر ناخدا را به شدت عصبانی نمود ، اما کاستافیوره هیچ واکنشی نشان نمی دهد و این موضوع را خیلی جالب و جذاب وصف کرده و می گوید: این موضوع برای من خیلی عادی شده است و روزنامه ها و مجلات تاکنون مرا به عقد بارون هالمازوت (وزیر امور خارجه سیلداویا) ، لرد چمبرلین (نخست وزیر سیلداویا) ، سرهنگ اسپونز (رئیس پلیس نظامی بوردوریا) ، مهاراجه گایپاجاما و مارکی دی گورگنزولا (نام جعلیراستاپوپولوس در کتاب کوسه های دریای سرخ) درآوردند!. -- کاستافیوره در داستان تن تن و پیکاروها یک تور هنری در آمریکای جنوبی برگزار می کرد و پس از اجرای کنسرت در ونزوئلا ، اکوادور و کلمبیا به کشور سن تئودوروس رفت تا در حضور ژنرال تاپیوکا (دیکتاتور سن تئودوروس و رقیب ژنرال آلکازار) کنسرت اجرا کند ، با توطئه سرهنگ اسپونز به اتهام واهی توطئه بر علیه رژیم تاپیوکا به همراه ایرما (تن تن) ، دوپونت و دوپونط و ایگور واگنر بازداشت و به حبس ابد محکوم شد. اما در پایان داستان با کودتای ژنرال آلکازار و تبعید ژنرال تاپیوکا و سرهنگ اسپونز به بوردوریا از زندان آزاد شد. -- پروفسور تورنسل در نخستین برخوردش با کاستافیوره (در داستان جواهرات کاستافیوره) عاشق وی می شود و گل های رز سفیدی را که در این داستان پرورش می دهد به افتخار او آن را "بیانکا" (در زبان ایتالیایی به معنی سفید) نامگذاری می کند و در داستان تن تن و پیکاروها با شنیدن خبر دستگیری وی و همراهانش در سن تئودوروس، به شدت عصبانی می شود و برای آزادی وی به همراه تن تن و ناخدا هادوک به سن تئودوروس رفته و خطرات زیادی را به جان می خرد. -- کاستافیوره بسیار راحت با افراد ارتباط برقرار می کند و دوست می شود، حتی با دشمنان و رقبا تن تن و ناخدا هادوک. -- وی در ۷ داستان از سری ماجراهای تن تن و میلو حضور داشته است. قسمت ۸ : عصای اسرارآمیز (نخستین حضور) قسمت ۱۳ : هفت گوی بلورین قسمت ۱۸ : ماجرای تورنسل قسمت ۱۹ : کوسه های دریای سرخ قسمت ۲۱ : جواهرات کاستافیوره قسمت ۲۳ : تن تن و پیکاروها قسمت ۲۴ و آخر : تن تن و هنر الفباشایعه ازدواج با ناخدا هادوک [ویرایش]
--بازداشت در سن تئودوروس [ویرایش]
عشق پروفسور تورنسل به کاستافیوره [ویرایش]
دوستان [ویرایش]
حضور [ویرایش]
روبرتو راستاپاپولوس منفیترین شخصیت در ماجراهای تنتن و میلو است. او سلطان قاچاق مواد مخدر است و به شیوههای مختلف پدیدار میگردد. او برای اولین بار درکتاب سیگارهای فرعون توسط هرژه آفریده شد.سرانجام او در قسمت ۲۴ و آخر ، تن تن و هنر الفبا ، در حالی که مشغول اعدام تن تن و ناخدا هادوک بود توسط راموناش نقاش و هنرمند جامائیکایی که بالاجبار و از سر فقر و گرسنگی به یکی از زیردستان او تبدیل شده بود به درّه پرتاب شده و به هلاکت می رسد.در داستان تن تن و هنر الفبا راستاپاپولوس با کمی جرّاحی پلاستیک و با گذاشتن نام جعلی اندادین آکاس خود را یک مغناطیس کار معرّفی می کند که ویلایی در ایشیا ( جزیره ای خوش آب و هوا در نزدیکی ناپل ایتالیا ) نیز دارد که پس از مرگش توسط دولت ایتالیا به تن تن و ناخدا هادوک واگذار می شود. چهره پلید راستاپوپولوس از قسمت ۵ نیلوفر آبی آشکار شد. راستاپوپولوس در قسمت ۴ سیگارهای فرعون به عنوان تهیه کننده و اسپانسر فیلمی به نام دلاوران عرب فعالیّت می کند و در "کشتی ایسیس " با تن تن آشنا شده و چهره ای شرافتمند و درستکار از خود نشان می دهد. وی دارای مادری ایتالیایی و پدری یونانی است و در کودکی با کارهایش اطرافیان خود را آزار می داده و با زیاده خواهی های خود باعث آوارگی خانواده فقیرش در یونان شد.
-- راستاپوپولوس در ۵ داستان از سری ماجراهای تن تن و میلو حضور داشته است. -- -- -- راستاپوپولوس در قسمت ۲۲ پرواز شماره ۷۱۴ به وسیله عوامل خود هواپیمای شخصی میلیاردر خسیس یونانی لازلو کاریداس که تن تن و دوستانش نیز سوار آن بودند را می رباید و آن را در جزیره ای به نام پولا پولا بومپا که در نزدیکی جاوه قرار دارد فرود آورده و سعی داشت با کمک سرمحقیقت گویی که توسط دکتر کرولسپل اختراع شده بود شماره حساب سرّی کاریداس که در یکی از بانک های سوئیس بود و میلیون ها دلار پول در آن حساب قرار داشت را از کاریداس بگیرد؛ که خود نیز به صورت اتفاقی از آن سرم استفاده کرده و به همراه کاریداس که در میزان تزریق سرم به او افراط شده بود بسیاری از حقیقت های زندگی خود را اعتراف می کنند و سرانجام بر اثر برخورد با شخصی به نام مایک کانراکیتوف که مدعی بود با موجودات فضایی رابطه دارد به همراه دیگر شخصیت های حاضر در این داستان حافظه خود را از دست داده و به وسیله سفینه فضایی کانراکیتوف بهجامائیکا رفته و در آنجا با دادن وعده به راموناش نقاش و مجسمه ساز جامائیکایی و کمی جراحی پلاستیک و گذاشتن نام جعلی اندادین آکاس و با عنوان یک مغناطیس کار دو قسمت بعد در قسمت ۲۴ و آخر تن تن و هنر الفبا بازگشته و با جعل و قاچاق آثار هنری بزرگان هنر دوباره کارهای خلاف خود را از سر می گیرد. -- وی در قسمت ۴ سیگارهای فرعون و در عرشه کشتی ایسیس ظاهر شد و با عنوان تهیه کننده و اسپانسر یک فیلم تاریخی به نام دلاوران عرب فعالیت می کرد و یک شهرک سینمایی نیز بدین منظور در صحرا عربستان ساخته بود.اما وی در این پوشش ، سازمان زیرزمینی قاچاق مواد مخدر به نام کی-اوسخ را در مصر ، هند و خاور دور رهبری می کرد و نماینده های او نیز ، در مصر سرهنگ فؤاد ، در هند آلن (تن تن) و فکیر (تن تن) و در خاور دور میتسوهیراتو بودند و دشمنان خود را با سمّ راجایجان دیوانه می کردند ؛ که در سیگارهای فرعون پلیس موفق می شود با کمک تن تن ومهاراجه گایپاجاما سازمان آن ها را در هند و مصر منهدم ساخته و آلن ، سرهنگ فؤاد ، مرتاض (فکیر) و چند تن دیگر از سران و اعضاء این سازمان را دستگیر کند.در قسمت ۵ نیلوفر آبی تن تن برای دستگیری دیگر اعضاء این سازمان به همراه میلو به چین که درگیر جنگ با ژاپن است و به همین علت تحت نظارت نیروهای دیده بان صلح بین الملل می باشد ، می رود و با کمک سازمان سرّی پسران اژدها که به رهبری پیرمردی به نام وانگ چن یی با قاچاق و استعمال مواد مخدر در خاور دور مبارزه می کنند ، تعدادی از اعضاء این سازمان را دستگیر می کند.سرانجام هنگامی که افراد میتسوهیراتو تن تن ، آقای وانگ و خانواده اش را اسیر کرده بود و می خواست آن ها را به قتل برساند با کمک چانگ چونگ چن نوجوان چینی و دوست تن تن پلیس باشگاه نیلوفر آبی که یک شیره کش خانه است را پیدا کرده و راستاپوپولوس ، میتسوهیراتو و دیگر سران و اعضاء این سازمان را دستگیر می کند.حضور [ویرایش]
اسامی جعلی [ویرایش]
همکاران [ویرایش]
پرواز شماره ۷۱۴ [ویرایش]
سیگارهای فرعون و نیلوفر آبی [ویرایش]
دوپونت و دوپونط (در نسخهٔ انگلیسی و فارسی با نام تامسون و تامپسون) دو شخصیت خیالی ماجراهای تن تن و میلو هستند. در این مجموعه، ایشان دو کارآگاه کودن اداره پلیس هستند که با تنتن، کاپیتان هادوک و پروفسور تورنسل آشنایی و دوستی دورادوری دارند. معلوم نیست که دوپونت و دوپونط باهم نسبت فامیلی دارند یا نه، ولی دست کم در دو جلد از داستانهای تنتن از این دو نفر به عنوان دوقلو و برادر یاد میشود. دوپونت و دوپونط اغلب به خاطر قیافه کاملاً مشابهشان با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند و تنها راه شناخت دوپونت و دوپونط از روی تاب سبیلشان هست. هرژه در ابتدا اسم خاصی برای دوپونتها انتخاب نکرده بود و در عوض با شماره آنها را معرفی میکرد به این صورت که شماره یکی شان X-۳۳ و دیگری X-۳۳A بود. البته در نسخه سیاه و سفید ماجراهای تنتن که ابتدا در یک روزنامه بلژیکی چاپ میشد بدین گونهاست. اما اولین حضور دوپونتها به صورت فعلی در سیگارهای فرعون، یعنی چهارمین داستان از مجموعه کتابهای تنتن بوده و از آن به بعد تقریباً در تمام داستانهای تنتن، دوپونت و دوپونط نقشی در ماجراها داشتند. (البته به جز تنتن در تبت وپرواز شماره ۷۱۴) دوپونتهای کارآگاه همیشه در قضاوت هایشان دچار اشتباه میشوند و این باعث پدید آمدن طنز در مجموعه داستانهای تنتن میشود. در نسخه انگلیسی تن تن و برخی از ترجمه های فارسی (که از روی نسخه انگلیسی انجام شده)، از این دو کارآگاه با اسامی تامسون و تامپسون نام برده شده است.