بیانکا کاستافیوره خواننده مهربان، مغرور، پرافاده و بی خیال ایتالیایی سری ماجراهای تنتن و میلو است. وی که عاشق جواهرات و محبوبیت است ، شخصیتی مهربان دارد و اپرا فاوست را یک معجزه و عامل موفقیت خود میداند. ناخدا هادوک از کاستافیوره متنفر است و او را عفریته خطاب می کند ، اما همیشه مفابل وی احترام را حفظ می کند اما پروفسور تورنسل عاشق اوست و در داستان جواهرات کاستافیوره گل رز سفیدی را که پرورش داده بود به افتخار کاستافیوره "بیانکا" (در زبان ایتالیایی به معنی سفید) می نامد. او برای نخستین بار در داستان عصای اسرارآمیز توسط هرژه آفریده شد. داستان جواهرات کاستافیوره در مورد این شخصیت می باشد. وی ۳۸ سال دارد و هدفش در زندگی تنها شهرت و محبوبیت است و خود را خیلی بزرگ می داند و دیگران (به خصوص ناخدا هادوک) را تحقیر می کند. وی همیشه نام ناخدا هادوک را اشتباه می گوید. (به جز در یک مورد ص ۲۵ داستان جواهرات کاستافیوره) -- شایعه ازدواج او با ناخدا هادوک در داستان جواهرات کاستافیوره و در مجله فرانسوی پاریس فلش منتشر شد که این خبر ناخدا را به شدت عصبانی نمود ، اما کاستافیوره هیچ واکنشی نشان نمی دهد و این موضوع را خیلی جالب و جذاب وصف کرده و می گوید: این موضوع برای من خیلی عادی شده است و روزنامه ها و مجلات تاکنون مرا به عقد بارون هالمازوت (وزیر امور خارجه سیلداویا) ، لرد چمبرلین (نخست وزیر سیلداویا) ، سرهنگ اسپونز (رئیس پلیس نظامی بوردوریا) ، مهاراجه گایپاجاما و مارکی دی گورگنزولا (نام جعلیراستاپوپولوس در کتاب کوسه های دریای سرخ) درآوردند!. -- کاستافیوره در داستان تن تن و پیکاروها یک تور هنری در آمریکای جنوبی برگزار می کرد و پس از اجرای کنسرت در ونزوئلا ، اکوادور و کلمبیا به کشور سن تئودوروس رفت تا در حضور ژنرال تاپیوکا (دیکتاتور سن تئودوروس و رقیب ژنرال آلکازار) کنسرت اجرا کند ، با توطئه سرهنگ اسپونز به اتهام واهی توطئه بر علیه رژیم تاپیوکا به همراه ایرما (تن تن) ، دوپونت و دوپونط و ایگور واگنر بازداشت و به حبس ابد محکوم شد. اما در پایان داستان با کودتای ژنرال آلکازار و تبعید ژنرال تاپیوکا و سرهنگ اسپونز به بوردوریا از زندان آزاد شد. -- پروفسور تورنسل در نخستین برخوردش با کاستافیوره (در داستان جواهرات کاستافیوره) عاشق وی می شود و گل های رز سفیدی را که در این داستان پرورش می دهد به افتخار او آن را "بیانکا" (در زبان ایتالیایی به معنی سفید) نامگذاری می کند و در داستان تن تن و پیکاروها با شنیدن خبر دستگیری وی و همراهانش در سن تئودوروس، به شدت عصبانی می شود و برای آزادی وی به همراه تن تن و ناخدا هادوک به سن تئودوروس رفته و خطرات زیادی را به جان می خرد. -- کاستافیوره بسیار راحت با افراد ارتباط برقرار می کند و دوست می شود، حتی با دشمنان و رقبا تن تن و ناخدا هادوک. -- وی در ۷ داستان از سری ماجراهای تن تن و میلو حضور داشته است. قسمت ۸ : عصای اسرارآمیز (نخستین حضور) قسمت ۱۳ : هفت گوی بلورین قسمت ۱۸ : ماجرای تورنسل قسمت ۱۹ : کوسه های دریای سرخ قسمت ۲۱ : جواهرات کاستافیوره قسمت ۲۳ : تن تن و پیکاروها قسمت ۲۴ و آخر : تن تن و هنر الفباشایعه ازدواج با ناخدا هادوک [ویرایش]
--بازداشت در سن تئودوروس [ویرایش]
عشق پروفسور تورنسل به کاستافیوره [ویرایش]
دوستان [ویرایش]
حضور [ویرایش]