پروفسور تورنُسِل شخصیتی بامزه و در عین حال گیج از ماجراهای تنتن و میلو است. او دوست مشترک تنتن و کاپیتان هادوک است. وی دانشمند و مخترع خارقالعادهای است که به قول خودش یک گوشش سنگین است و دچار حواسپرتی است. در طول ماجراهای تنتن، مشکل شنوایی پروفسور تورنسل طنز زیادی را به وجود میآورد. تورنُسُل به فرانسوی یعنی آفتابگردان . پروفسور تورنسل همچنین شخصیتی انساندوست دارد و به میلو سگ تنتن نیز همیشه محبت میکند. پروفسور تورنسل اختراعات فراوانی کردهاست که اختراعاتش داستانهای مهیجی در ماجراهای تنتن پدید میآورد. او اولین بار در کتاب گنجهای راکهام توسط هرژه آفریده شد.
-- ناخدا آرچیبالد هادوک هادوک (به فرانسوی Haddock) نام خانوادگی و آرچیبالد (Archibald) نام کوچک اوست. (نام کوچک ناخدا در داستان تن تن و پیکاروها و تن تن و هنر الفبا به کار رفته است.) او از اصلیترین شخصیتها در سری ماجراهای تنتن و میلو است. بدون شک او بعد از میلو، بهترین دوست تن تن است. هادوک یک کلمه فرانسوی است که ریشهای انگلیسی دارد. این کلمه نام نوعی ماهی روغنی است که معمولاً ً به صورت دود داده شده مصرف می شود. این ماهی در هر دو سوی اقیانوس اطلس پرطرفدار است. ناخدا هادوک به گرگ پیر دریا نیز ملقب است. -- اولین رویارویی شخصیت ناخدا هادوک با تن تن ، یا به عبارتی اولین ظهور هادوک در سری ماجراهای تن تن و میلو ، در داستان خرچنگ پنجه طلایی ، در تاریخ ۹ ژانویه سال ۱۹۴۱ و در صفحهٔ ۴ ضمیمه جوانان مجله بعد از ظهر(Le Soir) رخ داد. از آنجا که شخصیتهای داستانی سن و سال واقعی ندارند ؛ پس نمی توان سن دقیقی را برای این کاراکتر تخمین زد ؛ در ضمن خود خالق ناخدا هادوک -هرژه- هم درباره سن او سکوت اختیار کرده است. -- همان طور که تن تن در اصل یک خبرنگار است ، ناخدا هادوک هم در اصل یک دریانورد نظامی است و سالهای زیادی را در دریاها سیر کرده و همیشه و همه جا با روحیه آتشینی که دارد ، آماده ماجراجویی است. در داستان گنج های راکهام ، یعنی زمانی که ناخدا بازنشته میشود ، در قصرمولن سار که در گذشته متعلق به سر فرانسیس دو هادوک ، که از اجداد ناخدا و از فرماندهان نیروی دریایی سلطنتی فرانسه بوده و به لوئی چهاردهم خدمت می کرده است و مدتی مخفیگاه برادران پرنده سکنی می گزیند. با اینکه او در این دوره از زندگی خود شیک و مدرن شده است، اما هنوز هم عادات قدیمی یک دریانورد کهنه کار را دارد، عاداتی که شخصیتی محبوب از او بوجود آورده است. -- ناخدا هادوک همواره بعنوان یک فرد تندخو شناخته شده است ؛ اما در ورای کاراکتر ظاهراً خشن او ، انسانی مهربان وجود دارد. در ماجراهای تن تن و میلو او همیشه آمادهٔ یاری رسانی به افراد ضعیف و نیازمند کمک است و از این لحاظ به تن تن شباهت دارد. (کمک ناخدا به کولی ها در داستانجواهرات کاستافیوره). ناخدا آمیختهای از خشم و مهربانی است ، شخصیت او یک متناقض نمای ادبی هنری را به نمایش می گذارد. او فردی است دم دمی مزاج که مطابق با هر شرایطی نظرش تغییر میکند و رفتاری متغیر دارد. با نظر دقیق بر این کاراکتر می توان تضادهای شخصیتی او را تَمَیُّز داد. تضاد هایی از قبیل خشم و مهربانی ، مدرنیته و سنت ، و ... که مطمئناً بار سنگینی از رایحه ظریف طنز ماجراهای تن تن را به دوش می کشد. -- در سری ماجراهای تن تن و میلو فقط از دو عضو خانواده او را سخن به میان آمده است. نخست مادر اوست که ناخدا در هنگام اولین رویارویی اش با تن تن در داستان خرچنگ پنجه طلایی ، مدام او را صدا می زند ، و دیگری جد پدری او سر فرانسیس هادوک است ، کسی که شباهت فراوانی با ناخدا دارد و یک شوالیه متعصب است. صرف نظر از خصوصیات ظاهری مانند: کلاه ، ریش ، پیپ ، پلیور و ..." که چیزهایی معمول است، اصطلاحاتش جنبهای خاص دارد. ناسزا گوییهای او جذاب و نمکین است. مطمئنا ً یکی از دلایل محبوبیت این کاراکتر کمیک، فحشهای وقت و بی وقت اوست که در هنگام عصبانیت و دلخوری، بصورت مسلسل وار جاری می کند.البته هیچ یک از تکه کلامهای او زشت و زننده نیست و تمام آنها برگرفته از فرهنگ لغات است. یکی از خصوصیات منحصر به فرد ناخدا هادوک این است که هیچگاه لب به آب نمی زند. او همواره تشنگی خود را با انواع مشروبات الکلی برطرف میکند و هیچ نوشیدنی ای را به لوش لوموند (ویسکی اسکاتلندی) ترجیح نمی دهد. ناخدا هادوک عاشق ویسکی است. در ماجراهای تن تن، هادوک فردی است که همیشه آماده فدا کردن جان خود برای نجات زندگی دوست جوانش - تن تن - است و این مساله در ماجرای تن تن در تبت به طور مشخص ملاحظه می شود.او مردی شجاع ، اما دست و پاچلفتی است ؛ درست مانند دوقلو نماهای معروف ماجراهای تن تن و میلو تامسون و تامپسون ، همیشه بدشانسی می آورد و انواع حوادث ناگوار برایش رخ می دهد.[ -- از شخصیتهای ماجراهای تن تن می توان به ناخدا چستر ، دوست قدیمی ناخدا ، اشاره کرد. او دریانوردی با موهای قرمز و سبیلهای پرپشت است که بیش از بیست سال از عمر خود را در دریاها سپری کرده است . وقتی ناخدا چستر و ناخدا با هم روبرو می شوند، تشریفات مخصوص به خود را دارند. آنها سلام عجیب و غریبی دارند که فقط مخصوص آن هاست و حتماً ً باید این اعمال را هنگام رویارویی اجرا کنند.(داستان ستاره اسرار آمیز) می توان کاپیتان هادوک را از جهاتی احساساتی خواند، اما نه احساسات عاشقانه.در یکی از ماجراهای تن تن مجلهای به نام پاریس فلش خبری تحت این عنوان به چاپ رسانده بود : "کاپیتان هادوک، گرگ پیر دریا، با بلبل میلانی ازدواج کرد." که ظاهراً این خبر، کاپیتان را بسیار عصبانی و پریشان میکند و...(داستان جواهرات کاستافیوره) تندخوییهای هادوک، نعرههایش، دم دمی مزاج بودنش، دست و پا چلفتگی و بد بیاری هایش، شجاعتش و تمام خصوصیات بد و خوبش، در قلبی پاک و شجاع نهفته شده است و همین پارادوکسهاست که چنین محبوبیتی به این شخصیت داستانی بخشیده است.[نام ناخدا هادوک [ویرایش]
سن [ویرایش]
شغل [ویرایش]
شخصیت [ویرایش]
خانواده [ویرایش]
خصوصیات بارز [ویرایش]
ناخدا هادوک ، یک قهرمان [ویرایش]
دوستان [ویرایش]
عشق و عاشقی [ویرایش]
سرانجام [ویرایش]
اصطلاحات ناخدا هادوک [ویرایش]
میلو (به فرانسوی: Milou) سگی خیالی در ماجراهای تن تن و میلو است. (در نسخهٔ انگلیسی کتاب، اسم او Snowy به معنی برفی است). در آن داستان او سگ سفید و باوفای تنتن است که همه جا در کنار صاحبش است، یا لااقل سعی میکند که باشد. میلو سگی اهلی و کوچک از نوع شکارگاه روباه (fox terrier) است و در بسیاری از داستانهای مجموعه کتابهای تنتن کمکهای بسیار حیاتی و ارزندهای به تنتن میکند.
همانند کاپیتان هادوک، میلو عاشق ویسکی اسکاتلندی «لوش لوموند» است و گاهی با زیاده خوری مشروبهای روی زمین ریخته در خانه کاپیتان هادوک مست میشود و کار دست خود میدهد.
تنتن شخصیتی خیالی و شخصیت اصلی داستانهای تصویری ماجراهای تنتن و میلو است. او خبرنگاری خوش قلب و جوان بلژیکی است (همچنین وی خلبانی توانمند و جنگجوی متبحری نیز هست) که در یک سری ماجراهای جذاب و خطرناک قرار میگیرد. وی قهرمان اصلی مجموعه داستانهای تنتن است و از این روی اغلب موضوعی اتفاقی که اکثرا مربوط به کار خبرنگاری وی میشود وی را در سیر اتفاقاتی عجیب، توطئههای پی در پی و اکتشافات بزرگی قرار میدهند. تنتن دارای شخصیتی پاک و خوش طینت است و از این روی از دیگر شخصیتهای سری کتابهای تنتن شخصیتی سادهتر و جسورتر دارد. هرژه در اوایل برای ساختن شخصیت اولیه تنتن از شخصیت و رفتارهای برادر کوچکش به نام پل رمی که افسر ارتش بلژیک بود استفاده و الگوبرداری فراوان کرد اما بعدها این رویه تغییر کرد و رابطه دو برادر شکرآب شد و هرژه به حدی از برادرش پل نفرت پیدا کرد که در کتاب ماجرای تورنسل شخصیت منفور سرهنگ اسپونز را از وی آفرید. با اینهمه هم تنتن و هم سرهنگ اسپونز با تمام تفاوتهای فیزیکی واخلاقیشان دارای مدل موی همانندی بودند که یادآورنده خاطره پل برای هرژه بود. با مرگ هرژه در سال ۱۹۸۳ میلادی، آخرین ماجرای تن تن به نام تنتن و هنر الفبا که به صورت نیمهکاره و در حد اتودهای سیاه و سفید ابتدایی کشیده شده بود، با همان وضع ابتدایی به زبان فرانسه و بعدها به صورت تکمیل شده توسط همکاران هرژه در سال ۱۹۸۶ چاپ و منتشر شد. ترجمهی انگلیسی این کتاب در سال ۱۹۹۰ به بازار کتاب عرضه شد. اولین کتابهای تنتن به این دلیل که با رگههای نژادپرستی و باشکوه نشان دادن استعمار اروپاییان همراه بود مورد انتقاد قرار گرفت. هرژه بعد از چندی این انتقادات را پذیرفت و از دههی ۱۹۳۰ به بعد کتابهای تن تن لحن متفاوتی پیدا کرد و حامل پیامهای بشردوستانه شد. در سال ۱۹۴۶ هرژه با کمک یکی از دوستانش مجله تن تن را به راه انداخت که بلافاصله با استقبال شدید مردم روبهرو شد. تبعیض نژادی و استعمار در سالهای اولیه انتشار مجموعه کتابهای تنتن، مضامین نژادپرستانه و یا مضامینی که در آنها از استعمار اروپائیان ستایش میشد، مورد انتقاد سازمانهای حقوق بشر و ضداستعماری قرار گرفت و سرانجام هرژه این انتقادات را پذیرفت و از دهه ۱۹۳۰ به بعد داستانهای کتابهای تنتن لحن متفاوتی پیدا کرد و حامل پیامهای بشردوستانه شد. اولین کتابی که چهرهای جدی و سیاسی از تنتن ارائه داد کتاب گل آبی بود که در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید. در این کتاب که برخی آن را یکی از بهترین کارهای هرژه میدانند، هرژه مطالعات تاریخی وسیعی در مورد تاریخ جنگ چین و ژاپن انجام داد و از کمکهای دوست خود ژانگ جونگرن که یک دانشجوی چینی در بلژیک بود بهرهی زیادی برد. وی برای قدردانی از کمکهای دوستش شخصیت چونگ چن چنگ را در کتاب گل آبی بر مبنای او آفرید. در این کتاب هرژه از ژاپن و تلاش استعمار غرب و شرق برای به بردگی کشیدن تودههای مردم مخصوصاً در کشور چین انتقاد شدید کرد. اما همین انتقادهای تند که در این کتاب از ژاپنیها به عمل آمد باعث نوعی کلیشه شد که ژاپنیها افرادی گناهکار و بیرحم هستند. بعدها هرژه تغییراتی در چاپهای بعدی از کتابهای اولیهاش که مضامینی نژادپرستانه داشتند ایجاد کرد. برخی از این تغییرات به تقاضای ناشران کتابها صورت گرفت که برای نمونه میتوان از تغییر رنگ پوست سیاهپوستان بزهکار به سفید در نقاشیهای کتاب تنتن در آمریکا نام برد که به تقاضای ناشر آن در آمریکا صورت گرفت و یا در کتاب ستارهی اسرارآمیز به یک آمریکایی بزهکار و بدذات به نام آقای بلومن اشتاین اشاره شد که یک نام فامیل کاملاً یهودی است. در چاپهای بعدی کتاب ستاره اسرار آمیز، هرژه نام وی را به آقای بوهل وینکل که نامی ساختگی است تغییر داد.